جنگيدم به نفسهاي آتشينم بعد از تو سالار نيزه نشينم بعد از تو سالار نيزه نشينمعشق من ميميرم آخر از غم توعشق من قاتلم داغ ماتم توعشق من سر تو شمع محفل منعشق من سايه ي روي محمل منعشق من تا تورفتي واي از دل منجنگيدم به نفسهاي آتشينم به بعد از تو سالار نيزه نشينم بعد از تو سالار نيزه نشينمعشق من نفسم تو سينه ام اسيرهعشق من بي تو اين دلم مي گيرهعشق من چي ميشه زينبت بميرهعشق من اومدم با قد خميدهعشق من نگاه کن رنگ من پريدهعشق من نفس خواهرت بريده
هو الشهيد ...
سلام اخوي ...
دست مريزاد ...
جاتون خالي ... تو هويزه ... كنار شهدا داشتيم نماز جماعت مي خونديم ...
اصلا حواسم به كربلا و اينجاها نبود ... دلم گرفته بود اساسي ...
گفتم خدايا ... كمكم كن ... تو اين فكر بودم كه خدا رو به كي قسمش بدم ... يهو يه صحنه اومد جلو چشمم ... يه صحرايي ...من كه كربلا رو نديدم ... مثل فكه .. رملي .... يه كاروان ... با شتراي بدون محمل ... انگار كاروان اسراي كربلا رو از جلو چشمم رد مي كردن ...
.
يا حق
سلام
پستتون رو كه ديدم يادم افتاد به روز تاسوعا...مداح يه روضيه اي مي خوند كه دلم رو آتيش زد...مي گفت:دعا كنيد فردا بارون نياد...چون اگه بارون بياد دلمون مي گيره...كه چرا روز عاشورا بارون نيومد...
-----------------
و آن باران با ترانه نيز باران اشك هايي بود كه مي چكيد...