سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخن گویید تا شناخته شوید که آدمى زیر زبانش نهان است . [نهج البلاغه]
بهار 1387 - حسین جان (این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست)
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • هر دم به گوشم می‏رسد آوای زنگ قافله
    این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
    یک زن میان محملی اندر غم و تاب و تب است
    این زن صدایش آشناست ای وای من این زینب است

     

     

    فرمانده عشاق دل آگاه حسین است
    بیراهه مروساده ترین راه حسین است
    ازمردم گمراه جهان راه مجویید
    نزدیک ترین راه به الله حسین است


     



    مشتاق المهدی ::: چهارشنبه 87/2/25::: ساعت 7:0 عصر

    به یاد محرّم

    (کل یوم عاشوراء و کل ارض کربلا)

    ===================
    خدا رو شکر محرّمتو، دیدم دوباره آقا جون
    نَمُردمو دیدم که چشام بارون میباره آقا جون

    دَربدَرِ کوچه نشین، دوباره مهمون توئه
    تموم قصه همینه، دلم پریشون توئه

    دلم مثل برگ گلی که خشک و بی رنگه آقا
    فقط میخوام گریه کنم، دلم برات تنگه آقا

    وقتی میام خونه ی تو، اسممو از یاد می برم
    حس میکنم نگام می کنی، وقتی میسوزه جگرم

    رسیده اون شبهایی که به نوکرات سر میزنی
    کاشکی یه بار جلوه کنی، شبی که نزدیک منی

    آب حیاته به خدا، تموم روضه های تو
    مرحله ی آخر عشق: سینه زدن برای تو

    گذاشتی منّت به سَرَم، اجازه دادی که بیام
    بذار بمونم تا ابد، عالَمو بی تو نمی خوام

    آتیش سینه ام میرسه، به دریای چشم تَرَم
    کارِ منو یکسَره کن، یک ساله که منتظرم

    دوباره انگار که یکی میون این قلب منه
    روضه ی عبّاس می خونه، دلم رو آتیش میزنه



    مشتاق المهدی ::: یکشنبه 87/2/15::: ساعت 5:6 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    حقیر از طرف وبلاگ پوتین خاکی (رها) دعوت به موج وبلاگی شدم با عنوان « نامه ای به مسیح » هر چه کردم حس نوشتن نبود. تصمیم گرفتم خلاصه و مختصر خطاب به حضرت مسیح (علیه و علی نبینا و آله السلام) نامه مانندی بنگارم اگر قبول حضرت حق افتد انشاءالله:

     

    سلام بر روح الله عیسی ابن مریم

    حضرت عیسی مسیح شما در این اوضاع و همیشه طرف ما مسلمانان بوده اید و این از اینجا پیداست که شما در رکاب حضرت صاحب الامر(عج) و بعنوان وزیر ایشان در عصر ظهور شمشیر خواهید زد. پس من از شما دعوت می کنم که در این موج وبلاگی شرکت کنید و پاسخی دهید به کسانی که به نام پیروی از شما به پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) اهانت روا داشته اند. والسلام 

     

    از همه و همه دوستان و نیز دوستانم صاحبان وبلاگهای پنجره، عاشق پرهیزگار است و پوتین خاکی دعوت میکنم که در این موج وبلاگی جدید با عنوان « نامه ای از مسیح » شرکت کنند. بنا را بر این می گذاریم که حضرت عیسی روح الله نامه ها را خوانده و اکنون جوابی میدهند.  

    یا بقیة الله  

    شروع حرکت وبلاگی با اسم رمز «یا زهرا (سلام الله علیها) ام ابیها».....

     

    (شاید مسیح اینگونه می نوشت:)   

     ای پیروان من و ای کسانی که می گویید ما پیرو آئین مسیحیت هستیم با اندکی تفکر و اندیشه در خواهید یافت که توهین به پیامبران الهی و ادیان الهی از طرف هیچ کس درست به نظر نمی رسد چه برسد به کسانی که خود را از پیروان ادیان الهی می دانند. مگر در تعالیم مسیح چنین چیزی یافته اید که طبق آن عمل کنید؟ پس اگر واقعاً پیرو هستید چنین عمل نکنید و از عاملان این فتنه دشمنان خدا و ادیان الهی دوری کنید باشد که خدا از شما خوشنود شود.....   (شاید مسیح اینگونه می نوشت!) 

     

    ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

    البته اجباری نیست اگر خواهان بودید و دوست داشتید بنویسید. در ضمن سزای اهانت به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله وسلم) را در قالب نمونه ای (یک مشت از هزاران مورد) به عرض می رسانم باشد که هتاکان به ساحت معصومین(علیم السلام) درس بگیرند:

    (نقل این مطلب از سایت ولاء: ).... من این ماجرا را از زبان برادران و خواهرانی که در عراق بودند و این صحنه را خودشان دیدند یا با یک واسطه شنیده‌اند عرض می‌کنم) صدام سه تا داماد داشت که هر سه با هم برادر بودند و همه آنها را کشت. (کسانی که به کربلا رفته‌اند، آثار گلوله‌هایی را بر حرم سیدالشهدا(ع) می‌بینند که اثر جنایت داماد صدام است) داماد صدام جلوی حرم روی تانکی ایستاده بود و خطاب به حضرت سیدالشهدا(ع) گفته بود تو حسینی من هم حسین هستم حالا بجنگ تا بجنگیم، دستور داده بود که با تانک به دیوار حرم شلیک کنند، بخشی از حرم را تخریب کرده بود بعد سربازان هم به داخل حرم رفته بودند و مردم را به رگبار بستند، آثار گلوله‌ها هنوز به در و دیوار حرم است. بعد از این ماجرا، تمام کسانی که در این قتل عام شرکت داشتند فقط صدای سگ می‌دادند تا آنجا که صدام چند تا از روانشناسان و پرستاران را مأمور محافظت از اینها کرده بود این روانشناسان و پرستاران هم روانی شده بودند. تنها کسی که سالم ماند همین داماد صدام، حسین کامل حسن بود. همه فکر می‌کردند که قرار است چه بلایی بر سر او بیاید؟ یک ماه گذشت، بعد از یک ماه به دلش افتاد که بر علیه صدام کودتا کند به اردن فرار کرد و اعلام کرد که ما علیه صدام کودتا می‌کنیم و حکومت صدام هم باید برود. دو سه روز هم خبرش داغ بود و بعد هم فراموش شد و اوضاع آرام وعادی شد. صدام هم که موقعیت شناس بود اعلام کرد اگر برگردید من شما را می‌پذیرم. داماد صدام هم فریب خورد و برگشت، صدام اولین کار که کرد بچه حسین کامل حسن که نوه خودش بود را جلوی او سر برید و بعد هم دستور داده بود که زنده پای او را به یکی از خودروهای ارتشی بسته و از صبح تا عصر دور بغداد او را بکشند. یکی از این عراقی ها که یکی از دوستان از او نقل قول کردند، می‌گفت من عصر به بغداد رسیدم تا ببینم چه خبر است در یکی از خیابانها دیدم هنوز جنازه‌اش را می‌کشند و فقط اسکلتش مانده بود. این گونه خدا ظالمی را بر ظالم دیگری مسلط می‌کند. در یک روایت می‌گوید: «الظالِم سیفی»؛ ظالم شمشیر من است؛«بِهِ انتقم»؛ با او انتقام  از ظالم دیگر می‌گیرم؛ «و منه انتقم»؛ و از او هم انتقام می‌گیرم؛



    مشتاق المهدی ::: یکشنبه 87/2/8::: ساعت 10:55 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    صلوات :

    صلوات نشانه محبت به حبیب خداست .
    صلوات باعث تقرب به خدا و رسول خدا می شود .
    صلوات موجب شفاعت است .
    با صلوات حاجات برآورده می شود .
    صلوات باعث آمرزش گناهان می شود .
    صلوات موجب عافیت و شفای امراض می شود .
    صلوات حافظه را تقویت می کند .
    صلوات موجب توانگری است .
    صلوات موجب روشنایی قبر و قیامت است .
    صلوات باعث آمدن پیامبر موقع مرگ است .
    صلوات نور صراط است .
    صلوات باعث نجات از آتش جهنم و داخل شدن در بهشت است .

     

    فضایل صلوات در روایات ائمه ی اطهار :

    رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم )  فرمودند :
    « هر کس صد بار بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و اله و سلم )  صلوات بفرستد، خداوند صد حاجت او را بر آورده می سازد . »
    حضرت علی ( علیه السلام ) می فرمایند :
    « هیچ دعائی به آسمان نمی رسد مگر اینکه دعا کننده بر محمد و آل او صلوات بفرستد . »

    منبع : کتاب خواص شگفت انگیز صلوات



    مشتاق المهدی ::: جمعه 87/1/30::: ساعت 9:55 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    هارون مکّی از یاران امام جعفر صادق (علیه السلام)

    داستان زیر هیچوقت برایم کهنه و تکراری نمی شود... داستان به این شرح است (هدیه ای به تمام دوستان):

    ((سهل خراسانی)) به حضور امام صادق علیه السلام آمد و از روی اعتراض گفت: چرا با اینکه حق با تو است نشسته ای و قیام نمی کنی. حال صد هزار نفر از شیعیان تو هستند که به فرمان تو شمشیر را از نیام بر می کشند، و با دشمن تو خواهد جنگید.
    امام برای اینکه عملا جواب او را داده باشد، دستور داد، تئوری را آتش ‍ کنند، و سپس به سهل فرمود: برخیز و در میان شعله های آتش تنور بنشین.
    سهل گفت ای آقای من، مرا در آتش مسوزان، حرفم را پس گرفتم، شما نیز از سخنتان بگذرید، خداوند به شما لطف و مرحمت کند.
    در همین میان یکی از یاران راستین امام صادق علیه السلام به نام هارون مکی به حضور امام رسید امام به او فرمود:
    کفشت را به کنار بینداز و در میان آتش تنور بنشین، او همین کار را بی درنگ انجام داد و در میان آتش تنور نشست. امام متوجه سهل شد و از اخبار خراسان برای او مطالبی فرمود: گوئی خودش از نزدیک در خراسان ناظر اوضاع آن سامان بوده است.
    سپس به سهل فرمود: برخیز به تنور بنگر، چون سهل به تنور نگاه کرد، دید هارون مکی چهار زانو در میان آتش نشسته است.
    امام فرمود: در خراسان چند نفر مثل این شخص وجود دارد؟ عرض کرد: سوگند به خدا حتی یک نفر در خراسان، مثل این شخص وجود ندارد.
    فرمود: من خروج و قیام نمی کنم در زمانی که (حتی) پنج نفر یار راستین برای ما پیدا نشود، ما به وقت قیام آگاه تر هستیم.

    کاش می شد خود را با این یاران ائمه (علیهم السلام) مقایسه کنیم و به خودمان نمره بدهیم.  فکرش را بکنید اگر در آن موقعیت ما بجای هارون مکی بودیم چه رفتاری داشتیم؟   (گزینه های این سؤال چهار جوابی عبارتند از: 1- مانند هارون مکی اطاعت از دستور امام می کردیم. 2- می گفتیم که تنور داغ است و خطر دارد. 3- می گفتیم برای چه؟!  4- گزینه 2و3 صحیح می باشند)... جواب این سؤال را می توانید در قسمت نظرات بدهید. برای کسانی که جواب درست بدهند جایزه ای تعلق نمی گیرد و فقط برای ایشان آرزوی موفقیت و سعادت دارم.  



    مشتاق المهدی ::: جمعه 87/1/16::: ساعت 12:41 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    نماز اولیاءالله و سجده های ایشان بر حضرت حق تعالی

    در طریق اساتید آیت الله کشمیری ، سجده یکی از ارکان بندگی و توحید است. معمولا" سفارش ایشان به ذکر سجده بود و می فرمودند:
    ائمه سجده ها داشتند، یکی سجده حضرت موسی بن جعفر علیه السلام « عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک» بسیار عالی است و دیگر ذکر یونسیه آن هم بعد از نماز عشاء تا به آخر شب،چون شیطان بر آدم سجده نکرد، و بدبخت شد، از سجده خوشش نمی آید و سالک لازم است آن را ترک نکند.

    از عیال آخوند ملا حسینقلی همدانی بعد از فوتش سئوال کردند شما از آخوند چه دیدید؟
    گفت: ایشان همیشه در سجده بود.
    وقتی آقا سید احمد کربلائی استاد آقای قاضی فرزند جوانش فوت کرد ایشان در سرداب منزل در سجده بودند بعد سر از سجده برداشت و سر قبر پسرش آمد.

    آیت الله کشمیری فرمود:
    « آقای قاضی سجده های طولانی داشت و معمولاً قبل از خواب، « مسبّحات» را تلاوت می فرمود و برای روشنایی قلب، هفتاد مرتبه استغفار بعد از نماز ظهر و عصر را تجویز می کرد. »


    آیت الله کشمیری می فرمود:
    « در ایامی که در نجف خدمت مرحوم قاضی مشرف می شدم گاهی به منزلشان که می رفتم می دیدم ایشان در سجده هستند و آن قدر سجده ایشان طولانی بود که من خسته شده و از منزل بیرون می آمدم! »

    نماز
    آری و سرانجام چهل سال استقامت در بندگی و ثبات در عاشقی، چهل سال تنها به دنبال خودِ خدا بودن و به دنبال کشف و کرامت نگشتن، او را تنها به خود معشوق می رساند چرا که شنیده است:

    « ألیس الله بکافٌ عبده:
    و مگر خدا خود برای بنده اش کافی نیست! سوره زمر آیه 36. »

    آیت الله نجابت به نقل از ایشان می گوید:
    « فقر و بی پولی و اولاد زیاد همواره به من فشار می آورد اما هنگامی که سر نماز می ایستم خداوند تبارک و تعالی لذت عبودیت را به قسمی به بنده می فهماند که قریب به یک ساعت نمازم طول می کشد و پس از نماز فکر می کنم این لذت عبودیت در نشئه بعدی به نحوی که عبودیت و ربوبیت حفظ شود آیا نصیبمان می شود یا نه؟! »
    و راستی که چه زیباست این نجوای سیدالساجدین، زین العابدین(ع) و چه درست می آید در مورد این بزرگان:
    « إلهی بک هامت القلوب الوالهه و علی معرفتک جمعت العقول المتباینه فلا تطمئن القلوب إلا بذکرک و لا تسکن النفوس إلا عند رؤیاک:
    خدایا چه دل های سرگشته و قلب های بی تاب که شیفته و دیوانه تو شد و چه عقل ها که معرفت تو را گرد هم آورد و راه به جائی نبرد، مگر این دل ها جز به یاد تو آرام می شوند و مگر این جان های بی قرار جز لحظه دیدار تو آرام و قرار می گیرند؟! »

    آیت الله قاضی می گوید:
    « گاهی طلبکار به در منزل می آید و در خانه چیزی نیست تا بدهم. از هر طرفی در فشارم، ولی در نماز به برکت خود خدا مثل این که نه زن دارم و نه بچه و نه قرضی؛ مشغول نماز که می شوم آهنگ افلاک را می شنوم. از خدا خواسته ام که این سماع را از من برندارد. »
    از آیت الله نجابت نقل شده که:
    « این تازه احوالات ایشان در اواسط راه و بدایات بوده، والا در نهایات که بسیار برتر است. »
    و او نه تنها از دنیا و مردم آن منقطع است که از آخرت هم چشم پوشیده و به شاگردان خود نیز می گوید:
    « در حال نماز یا ذکر و عبادت در برابر زیبای مطلق و جمال جمیل الهی هر چه دیدید و شنیدید، شما را مشغول نکند و مبادا به بهانه بهشت از بهشت آفرین غافل شوید. »
    و شاگردی چون علامه در این سیره توحیدی پرورش می یابد که می گوید:
    « روزی من در مسجد کوفه نشسته بودم و مشغول ذکر بودم. در آن بین یک حوریه بهشتی از طرف راست من آمد و یک جام شراب بهشتی در دست داشت و برای من آورده بود و خود را به من ارائه می نمود. همین که خواستم به او توجه کنم، ناگهان یاد حرف استاد افتادم و لذا چشم پوشیده و توجهی نکردم.
    آن حوریه برخاست و از طرف چپ من آمد و آن جام را تعارف کرد. من نیز توجهی ننمودم و روی خود را برگرداندم و آن حوریه رنجیده شد و رفت. »

    از مرحوم سید هاشم رضوی نیز نقل شده است:
    « ایشان فرزندی داشتند که خیلی مورد علاقه شان بود و با حادثه برق گرفتگی از دنیا رفت. در آن روزهای غم انگیز به خدمتشان شرف یاب شدم تا عرض تسلیتی کرده باشم. اولاً فرمودند:
    آن بچه تا الان نزد من بود شما که آمدید او رفت.

    و سپس در خلال عرض تسلیت فرمودند:
    تمام همّ و غمّ دنیا در نزد ما تا اول الله اکبر نماز است. »

    می فرمود:
    « دو سه روز است در این فکرم که اگر در بهشت نگذارند ما نماز بخوانیم چه بکنیم؟! »
    البته ایشان با آن همه توجه و عشق به نماز آنقدر مبادی آداب است که وقتی در منزل مهمان دارد برای خواندن نماز اول وقتش از او اجازه می گیرد.

    وقتی به او می گویند:
    تو و اینهمه اهل و عیا ل و خرج زیاد و بی پولی؟!
    می گوید:
    « این حال را دوست دارم. در مقابل آن غنای مطلق باید فقیرترین باشم، وقتی پول ندارم احساس نیاز بیشتری به خدا می کنم و التفاتم به خدا بیشتر می شود و در آن حال با خود می اندیشم آیا این لذایذی که از نماز نصیبم می شود، در برزخ هم نصیبم می شود. »
    شبی تمام در سجده ًحسن حسن ً می گوید و وقتی از او می پرسند که چرا چنین می گویید، پاسخ می دهد:

    « خداوند به من فرزندی داده است که دیدم خیلی تسلیم است من هم گفتم در سجده حسن حسن بگویم تا خدا به من هم مثل او سلم بدهد. »
    تنها چیزی که می تواند از اسرار نماز برای دیگران بگوید این است:

    « اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان می ماند. »
    دائم الوضو بودن
    خود ایشان می گوید:

    « 20 سال تمام است که وضو دارم و بی وضو نبوده ام، الا حین تجدید وضو و نخوابیدم مگر با طهارت آبی. »

    ------------
    برگرفته از زندگینامه آیت الله سید علی قاضی (ره) و سید عبدالکریم کشمیری(ره)



    مشتاق المهدی ::: پنج شنبه 87/1/15::: ساعت 1:3 صبح
    نظرات دیگران: نظر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 12
    بازدید دیروز: 5
    کل بازدید :401484

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    بهار 1387 - حسین جان  (این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست)
    مشتاق المهدی
    این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    بهار 1387 - حسین جان  (این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست)

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>موسیقی وبلاگ<<

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<