حاج اسماعیل دولابی:
هر وقت غصه دار شدید برای خودتان و برای همه ی مومنین و مومنات از زنده ها و
مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند امد استغفار کنید. غصه دار که می شوید گویا بدنتان چین
می خورد و استغفار که می کنید این چینها باز می شود.
=====
-هر روز هفتاد بار استغفار را ترک مکن. عموما عصر و دم غروب شیعیان را غم می گیرد
و با استغفار برطرف می شود. با این استغفار دل پاک می شود و شیطان به دل راه ندارد.
غفاریت خدا یعنی اینکه هیچ گناهی برای خلقش قائل نیست و به گناه خلقش توجهی ندارد.
کسی که بعضی را ببخشد و بعضی را نبخشد غفار نیست. پس تنها باور خودت شرط است.
البته وقتی که این را باور کردی به خود می گویی: در دیزی باز است ولی حیای گربه کجا
رفته است؟ آن وقت ادب می کنی و از گناه پرهیز می کنی.
=========
- این که فرموده اند روزی هفتاد بار استغفار کن، تکرار برای باور است. یعنی آنقدر تکرار
کن تا باور کنی که خدا تو را بخشیده است.
- استغفار عامه مردم برای گناه دوست است. گناه دوست گناه خود آدم است.
مومنین وقتی توبه می کنند از گناه دوستشان توبه می کنند . گناه دوست که آمرزیده شد دل
خود آدم پاک می شود.
=============
برای گناهان دوستانتان روزی هفتاد بار استغفار کنید و الاٌ راهتان مسدود خواهد بود. وقتی
استغفار کنی دورت خلوت می شود،آن گاه علی (ع) در کنارت می نشیند.
استغفار یکی از دو امان الهی است.
==========
دو رکعت نماز بخوان و به خداوند عرض کن خدایا هر کس به من بدی کرده را بخشیدم،
تو هم مرا ببخش.
آن وقت ببین خدا با تو چه کار می کند.
=======
خوشحال کردن شخص محزون، چه با بذل مال، چه با حرف و سخن و چه با نشستن
پهلوی او، کفاره گناهان است
منبع: مصباح الهدی
ملائکه الهی و عزادران امام حسین علیه السلام
یکی از آقایان محترم و مورد وثوق از قول آیت الله بهاءالدینی(ره) می گفت:
« سالی در ایام محرم تبریز بودم. دسته عزاداری می آمد و عزاداران به شدت خود را می زدند و بی حال می شدند. آقا فرمود:
« ما می دیدیم هر یک از عزاداران که بی حال می شد دو ملک زیر بازوی او را می گرفت و او را کمک می کرد»
مقام امام حسین علیه السلام
از سخنان آیت الله بهاءالدینی:
« این است که مقام زائر قبر حسین علیه السلام از مقام زائر خانه خدا بالاتر است. شاید میلیاردها نفر برای زیارت خانه خدا بروند و در آنها یک حسین بن علی نباشد.
زائر حسین علیه السلام باید چنین مقامی داشته باشد که مقامش حتی از زائر حج بیشتر است. این گزافه نیست، روی حسابهای دقیق است. باید اجابت دعا زیر قبّه او و امامت در ذریه اش باشد. اینها تبلیغات نیست. بروید ببینید کسانی را که از تربت حسین علیه السلام شفا دیده اند.
گرچه اطبا می گویند: خاک برای انسان مضر است، ولی خاک قبر حضرت ابا عبدالله علیه السلام که مجاور مدفن حضرت است روی هر جراحتی که ریخته اند، التیام پیدا کرده است. شاید این خصوصیت مربوط به حضرت ابا عبدالله علیه السلام است. مال پیامبر خدا هم نیست، وصفی که حضرت داشته است مختص خود او بوده است.
و این در عوض از قتلی است که خدا برای او قرار داد. ائمه مبین کتاب خدایند و مجری آنند و کتاب به تنهایی ضامن جلوگیری از حوادث نیست. و امام حسین علیه السلام برای اجرای قوانین اسلام سرمایه گذاری کرد. لذا به مختصاتی نائل آمد. »
منبع: کتاب نردبان آسمان
حدیث اولی الباب از امام جعفر صادق (علیه السلام)
هر آینه صاحبان خردهای ناب(اولی الباب) کسانی هستند که :
به تفکر پرداختند تا آنکه محبت خدا را از آن به ارث بردند،
هر آینه هنگامی که قلب محبت الهی را به ارث برد و بدان روشنایی یابد لطف به سرعت به آن روی می آورد؛
پس هنگامی که در مقام لطف منزل گرفت از اهل فایده ها می گردد؛
پس هنگامی که از اهل فواید شد به حکمت سخن می گوید، در نتیجه صاحب تیز فهمی و فطانت می گردد؛
پس هنگامی که در مقام فطانت منزل گرفت در قدرت عمل می نماید؛
پس هنگامی که در قدرت عمل نمود مراتب و طبقات هفت گانه را می شناسد؛
پس هنگامی که در این مقام منزل گرفت فکرش(ذکرش) به لطف و حکمت و بیان دگرگون می شود؛
پس هنگامی که در این مقام منزل گرفت شهوت و محبت اش را در آفریدگارش قرار می دهد؛
پس هنگامی که این کار را کرد در مقام بزرگ منزل می گیرد، در نتیجه پروردگارش را در قلب بالعیان مشاهده می کند؛
و حکمت را به طریقی جز آنچه حکما به ارث برده اند به ارث می برد؛
و علم را به طریقی جز آنچه عالمان به ارث برده اند به ارث می برد؛
و صدق را به طریقی جز آنچه صدیقان به ارث برده اند به ارث می برد؛
هر آینه حکما حکمت را از راه سکوت اختیار کردن به ارث برده اند؛
و هر آینه عالمان علم را از راه طلب و تحصیل به ارث برده اند؛
و هر آینه صدیقان صدق را از راه خشوع و عبادت طولانی به ارث برده اند؛
پس هر کس این روشها را درپیش گیرد یا به سفلی و پستی می گراید و یا به بلندی و رفعت دست می یابد؛ و اکثرا به پستی می گرایند و به بلندی دست نمی یابند؛
زیرا حق خداوند را مراعات نمی کنندو به آنچه بدان امر کرده است عمل نمی نمایند؛
و این صفت کسی است که خداوند را بدان گونه که سزاوار است نمی شناسدو آن چنان که شایسته است دوست نمی دارد؛
بنابراین نمازها و روزه ها و روایتها و علمهای آنانتو را نفریبد که ((همانا آنان خرانی گریزنده اند. پ.ن.1))
===========================================================
پ.ن.1: اشاره به آیه «حمر مستنفرة» ( ترس و فرار الاغ وحشى از شیرها: کأنهم حمر مستنفرة * فرّت من قسورة. سوره مدثر(74)50و51 )
منبع : کتاب مصباح الهدی - بیانات حاج محمد اسماعیل دولابی
سخنانی از دلسوخته اهلبیت (علیهم السلام) مرحوم کربلایی احمد تهرانی (معروف به کل احمد):
برکات مجالس امام حسین - علیه السلام
ایشان همیشه به دوستان و نزدیکان سفارش می کردند که:
« سعی کنید تا پایتان را از کشتی حضرت سید الشهدا علیه السلام بیرون نگذارید؛ و دائما" به امری از امور دستگاه امام حسین علیه السلام مشغول باشید. آشپزی، چای دادن، سینه زدن، کفش جفت کردن و ... تا بواسطه آن، از همه شیعیان دستگیری شود. و الا حساب و کتاب آنطرف، دقیق تر از این حرفهاست.
تمام این عزاداریها و مجالس و روضه ها، برای این است که فاسق و فاجر و مؤمن، همگی بر سر سفره احسان سیدالشهدا علیه السلام نورانی شده؛ و مورد مرحمت حضرت باریتعالی قرار گیرند.
احیای مجالس اهل بیت علیهم السلام و یاد آنها، علاوه بر اینکه مؤمنین را شیرین می کند، عبادت نیز به شمار آمده و عاقبت به محفل انس و الفت بین مؤمنین نیز تبدیل می شود.
خود من، هر چه را که در این عالم دیده ام، یک گره کوری دارد که باز شدنی نیست، غیر از روضه امام حسین علیه السلام.»
همچنین می فرمودند:
« از عالم غیب به کل موجودات، خیری جاری می باشد که وصف ناشدنی است؛ و هر کس که مجالس اهل بیت علیهم السلام را احیا کند، در این خیر شریک خواهد شد.»
و باز سفارش کردند که:
« زمانی که احیای مجالس اهل بیت علیهم السلام را می کنید، حتما" باید با سور همراه باشد، تا مجالس شگون بیشتری پیدا کند.»
سلوک عشاق
ایشان می فرمودند:
« روزی به همراه جمعی از رفقا، در خدمت آمیرزا تقی نشسته بودیم. یکی از دوستان به میرزا گفت:
به نظر شما، سر موفقیت شیخ رجبعلی در سلوک چه بوده است؟
میرزا هم در عالم معنا تصرفی کرد و گذشته شیخ رجبعلی را به آن شخص نشان داد.
لذا او مشاهده کرد که جناب شیخ در جوانی، پا برهنه و بر روی برف ها، به طرف مجلس عزاداری حضرت سید الشهدا علیه السلام حرکت می کند.»
شهدا آدم را دیوانه میکنند. اکثریت بنی بشر دنبال حفظ جسم خاکی خود هستند و حاضرند دیگران را لگد مال کنند تا خود بمانند ولی شهدا رفتند تا بقیه در امان و آرمش باشند. آنان دیوانگان وصال بودند آنان پرنده بودند که پرواز کردند. آنان از خاک بودند که به افلاک پر کشیدند ولی بنده و دربند خاک و گل نبودند. گاهی فکرشان لرزه بر انداممان می اندازد. اعمال و رفتارشان از سنخی دگر است این جهانی نیست آن جهانی است گاهی عقل ناقص در بررسی و تحلیلشان می ماند. راستی شهدا که بودند؟.... آنان دنباله رو سرور و سالار شهیدان بودند.
شاید اسم حاج آقا ضابط (حجت الاسلام عبدالله ضابط) رو شنیده باشید. آن روحانی عزیزی که از شهدا می گفت و همه را تحت تأثیر کلامی قرار می داد که از دل برخواسته بود، او راوی شهدا بود و بالاخره به جمعشان پیوست. برای اولین بار نام ایشان و سخنان ایشان و برخی خاطراتشان را از زبان یکی از دوستان که در سخنرانی ایشان حضور داشت شنیدم و بسیار مشتاق دیدارشان گشتم ولی بعد از مدتی خبردار شدم که در سانحه رانندگی دار فانی را وداع گفته اند و به دیدار شهدا شتافته اند. مطالب زیر را از سایت راویان برایتان نقل می کنم، حتماً تا آخر بخوانید:
در سالهاى اخیر به تحقیق و تفحص سیره شهدا پرداخت؛ انتخابى دقیق و کارى ضرورى و انجام نشده؛ کارى زیبا در دوران غربت فضایل و خوبىها. همه جسم شهیدان راتفحص مىکنند و استخوان و پلاکى مىیابند که این نیز ارزشمند است؛ اما او به دنبال سیره و منش شهیدان رفت؛ همان اکسیرى که به آن استخوان و پلاک ارزش داد.
دانشجویان، طلاب و همه کسانى که شبهاى شلمچه، دهلاویه، فکه و طلائیه را باخاطرات و روایتهاى او و بااشک و راز به صبح رسانند، در هجر او محزون و مغموم شدند. هجرت ابدى او نیز در مسیر هدف و آرمان مقدسش رقم خورد و وى پس از شرکت در کنگره شهداى دانشجوى بابل عروج کرد و پیروان ارزشهاى الهى را در غم خود داغدار کرد.
اینک یکى از نوشتههاى او را پیرامون یاد و خاطرات شهیدان دفاع مقدس از نظر مىگذرانیم:
شرمندهایم!
تا زمان این آفتاب مىگسترد باز هم این باغ گل مىپرورد
براى دل سوختگان انقلاب، بسیار امید بخش و مسرت آفرین است که بدانند در عرصه شبیخون فرهنگى و تقابل فرهنگى گسترده و همه جانبه با دشمن، فرهنگ ایثار و شهادت، در رویشى مجدد، دوباره جان مىگیرد. استقبال اعجاب برانگیز گروههاى مختلف و به ویژه تعداد قابل توجهى از نسل جوان به بحث مقدس شهید و شهادت، گواه این امر است. روند روبه رشد بازدیدهاى پر شور از جبهههاى نور، مراسم پرشکوه تشییع شهداى گمنام و استقبال گسترده مردم شهرهاى مسیر راه از پیکرهاى پاک شهدا، همه نشانه توجه روزافزون بخش مهمى از جامعه به فرهنگ ایثار و ارزشگرایى است.
نسل جوان ما با شناختن الگوهایى چون مطهرى، بهشتى، رجایى، باهنر، چمران، حاج همت، باکرى، محمود کاوه، مهدى زین الدین، ابوترابى و خرازى با روحیه انقلابى و حیاتبخش «بسیجى» آشنا مىگردند و با یاد خمینى عزیز«روح الله» روح جدیدى را در خود مىیابند و همچون حضرت یعقوب، پس از سالها فراق با بوى پیراهن یوسف، جان تازهاى مىگیرند. جامعه و نسل جوان و آشنا به زمان ما، با وجود همه هجمهها و مشکلات فرهنگى و اجتماعى، در انتظار شنیدن خبرى از یوسف زمان مىباشند و با پیروى از قرآن مىدانند که نومیدى از رحمت حق، از جنود شیطان است.
مرورى بر نوشتههاى عاشقانه سرزمین نور و گوش سپردن به درد دلهاى صادقانه عارفان این خاک مقدس، ما را به عظمت تحولى فرهنگى که در حال شکلگیرى و احیاى مجدد است، بیشتر آگاه مىکند.
پس از بازدید از جبهههاى جنگ ایران و عراق، فرزند شهیدى نوشته بود:
من در شلمچه، خداى خود را وجدان کردم و بااو سخن گفتم.
من با خون پاک پدر در کنار مقتل شهداى فتح المبین پیمان بستم که راه او را ادامه دهم.
عزیزى نوشته بود:
یک دم گمان مَبر ز خیال تو غافلم بنشستم ار خموش، خدا داند و دلم
از 2700 نامهاى که زائران دل سوخته، نوشته بودند و درون ضریح شیشهاى شهداى شلمچه انداخته بودند، به نمونهاى اشاره مىشود: دختر یک مفقود الاثر روى دستمال کاغذى نوشته بود:
بابا! این همه راه آمدم تو را پیدا کنم؛ ولى نه تنها تو را پیدا نکردم، بلکه خودم را هم گم کردم .
یکى قطره باران ز ابرى چکید
خجل شد چو پهناى دریا بدید
که جایى که دریاست، من کیستم
گر او هست، حقا که من نیستم
دیگرى خطاب به سر قطع شده عبدالرسول حسنى سروده بود:
اى که رسیدهاى به او
با من خسته دل بگو
نقش خیال روى او
یاد وصال کوى او
چیست مگر سبوى تو
مستى و رنگ و بوى تو
واى که نقش روى تو
از نظرم نمىرود
اى تو همه نگار من
بود تو اعتبار من
پاک کن این غبار من
تیرگى تبار من
اشک من و جلاى تو
دست من و دعاى تو
درد من و دواى تو، آه من و صفاى تو
در طلاییه، جوانى در حالى که به شدت منقلب بود و با حیرت و بهت در آن فضاى مقدس قدم بر مىداشت، در مقابل تصویر پاها و سر قطع شده شهید حسنى متوقف شده بود و در پى اصرار مسئول آن قسمت، قلم به دست گرفت و چنین نوشت:
اى شهید! از این که زندهام، شرمندهام.
راستى شهدا چه کردند؟ چگونه زیستند و چگونه عاشقانه جان دادند؟
نسل جوان ما در مواجهه با این همه فداکارى و جانبازى، به سرعت به زندگى الهى و پرواز عرفانى دل مىبندد و حماسه شهدا و ماندگارىِ یادشان و تأثیرگذارىِ اخلاصشان را تأیید نداى فطرت خویش مىیابد؛
مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک چند روزى قفسى ساختهاند از بدنم
یکى از بزرگترین موانع رشد و تعالى اخلاقى انسانها، عقده فرافکنى است. آن زمانى که انسان به جاى آن که دیگران را در شکستهاى خود مقصر قلمداد کند، به توانمندىها و قدرتهاى نهفته خود توجه کند، نوسازى معنوى او شروع مىشود. به همین جهت آن لحظهاى که یک جوان به این نتیجه مىرسد که با وجود نابسامانىهاى فرهنگى در جامعه و شرایط غیر مساوى اجتماعى براى رشد افراد، اراده او برتر از همه این عوامل سعادت و کمال است، نقطه عطف حیات معنوى او تکوین مىیابد.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب، آب حیاتم دادند
چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى
آن شبِ قدر که این تازه براتم دادند
ایستادگى در جزیره مجنون در زیر یک میلیون و دویست هزار گلوله توپ و خمپاره و پایدارى و فداکارى و قطعه قطعه شدن در سه راهى شهادت طلاییه، در زیر یک میلیون گلوله دشمن و رقص خون و عشق در محضر معبود و رفیق اعلا، مصداق این آیه منور الهى است
ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة التى کنتم توعدون؛ آنان که گفتند پروردگار ما الله است و سپس (مردانه) پایدارى نمودند، ملائکه رحمت بر آنان نازل مىشوند (در حالى که وعده مىدهند به آنها) که نهراسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما بهشتى که وعده داده مىشدید.
یکى از سرداران سپاه پاسداران در حسینیه حضرت ابوالفضل طلاییه، در جمع دانشجویان راهیان نور گفت:
برادران تفحص، چند شهید پیدا کرده بودند که یکى از آنها بوى عطر خاصى مىداد. به جمعیت حاضر گفتم: یک نفر بیاید و این استخوانهاى خرد شده را بو بکند. یک دانشجوى مشهدى آمد و شهید را بویید و بعد غش کرد؛ سپس یک جوان اهل کرج آمد و جمجمه شهید را بویید؛ سپس با تعجب گفت: آیا به این عطر و گلاب زدهاید؟ گفتیم: نه برادر، بقیه اعضاى این شهید مظلوم نیز موجوداست و... . این جوان شروع کرد به گریه و گفت: من آمدم شما را مسخره کنم؛ اما مىبینم این بدن 12 سال زیر خاک بوده، اما بوى عطرش این فضا را پر کرده، ولى من 24 سال از خداوند عمر گرفتم و هنوز بوى شک و تردید مىدهم.
امروز سفر به سرزمین خاطرهها و حماسهها، موجب عزم و تصمیم جدید در زندگى مىشود و جوانان ما را از بى هدف زیستن بر حذر مىدارد و دریچهاى جدید به سوى خدا و معراج و تعالى به رویشان مىگشاید.
امام راحل مىگوید:
«قدم اول در سلوک، یقظه (بیدارى) است» و پس از آن عزم و اراده بر حرکت به سوى محبوب. و بهترین تأثیر مناطق جنگى همین است که حالت بیدارى و شرمندگى در جوانان و زائران ایجاد نموده است. بیشتر مطالبى که بر روى کفن شهیدان و یا تابوت کاروان شهدا نوشته شده است، این جمله است: «شهدا شرمندهایم».
دانلود قرآن با فرمت Mp3 بر اساس نام قاری
مجموعه صلوات های زیبا مخصوص زنگ موبایل
صلوات کلید حل مشکلات
فواید صلوات
صلوات را خدا گفت جبرئیل بارها گفت در شان مصطفی گفت
ملک مأمور رساندن صلوات
صلوات صلوات صلوات صلوات صلوات بر پیامبر صلى الله علیه و آله
راهی برای رهایی از فقر & نکته ای ناب از خصوصیات اخلاقی جناب شیخ
اباصالح التماس دعا
گل نر گس دلم دیوانه توست
آقا جون امام رضادلم برات پر می زنه
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 5
کل بازدید :401521
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست
IQ . EQ . SQ [138]
عاشورا در نگاه مستشرقین و اندیشمندان [215]
گریه بر حسین علیه السلام چرا؟ [172]
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بهجت [189]
♥ + عشق به امام حسین، عشق به همه خوبیها ♥ [1686]
زندگانی فاطمه زهرا (س) - سید جعفر شهیدی [160]
بغض ابری [257]
دستورالعمل های عرفانی [244]
آیة الکرسی [1877]
صلوات [168]
وبلاگ جلسه خادم الرضا علیه السلام [195]
اقیانوس زهرا (سلام الله علیها) [308]
میرویم تا انتقام سیلی زهرا بگیریم [205]
عاشق واقعی حضرت زهراء (س) [991]
[آرشیو(15)]
عطش
کتابهای رایگان برای همه
زورخانه بابا علی
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
ظهور یا شروع
« یا مهدی ادرکنی »
طلبه ای طالب یار
سایت بزرگ حاج عبدالرضا هلالی
توکای شهر خاموش
یعسوب
بسم رب الشهد و الصدیقین
وبلاگ حضرت امام حسین و علی اصغر (علیهم السلام)
شکسته بال
بحارالمعارف
یاس کبود