مطلبتو كه خوندم به خودم اجازه ندادم كه چيزي ننويسم
واقعاً عالي بود با اينكه تمام اين داستانو مي دونستم اما هنوزم اشك تو چشام جمعه ... مانيتور برام تار شده
عاشق اينم كه سگ كه هيچي همون دمپايي بشم كه حسين پاش مي كرد. فداي شما محمد.